نویسنده: شارل دو لاندلن
برگردان: احمد بهمنش



 

پس از تجزیه‌ی امپراتوری موریا، هند مجدداً به دولتهای متعدد کوچکی، که شکار سهل و آسانی برای مهاجمان بودند، تقسیم شد و بزودی اقوامی از شمال غربی، درصدد تصرف هند برآمدند. نخستین دولتی که به اجرای این سیاست دست زد، دولت باکتریان بود که توسط ساتراپی به نام دیودوت (1) ایجاد شده و در حدود سال 250 پیش از میلاد خود را از قید تسلط سلوکی‌ها آزاد ساخته بود. یکی از جانشینان وی، یعنی اوکراتیداس (2)، در حدود سال 180، پنجاب را گرفت ولی او قدرت پایداری نداشت چون اتکاء او به تعداد کمی سرباز و کوچ نشین یونانی بود که درمیان انبوه بربر‌ها نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند.
قومی که چینی‌ها یوئه چی (3) و مورخان اروپائی هند و سکائی یا تخاری می‌خوانند به بیابانگردی در ترکستان به سر می‌برد و به زبان هند و اروپائی تکلم می‌کرد. این قوم که در مقابل مهاجرت هون‌ها متوجه جنوب شده بود، سکاهائی را که از نژاد تورانی بودند به عقب نشینی واداشت و باکتریان و ایران شرقی را به تصرف در آورد و سکاهای فراری در سیستان اقامت گزیدند. به این ترتیب یونانیان متصرفات غربی خود را از دست دادند و فقط پنجاب در اختیار آنها ماند؛ معروفترین پادشاه آنها، مناندر (4)، دامنه‌ی قدرت خود را تا گنگ توسعه داد و تمدنی در آن حدود به وجود آمد که به تمدن یونانی- بودائی معروف است.
پس از وفات مناندر (130) مملکت او تجزیه شد و به دست تخاری‌ها افتاد و یکی از پادشاهان تخاری، کادفیزس (5) اوّل، در حدود 30 قبل از میلاد امپراتوری بالنسبه بزرگی را پایه گذاری کرد. وی با آنکه از بربرها بود از هلنیسم و مذهب بودائی دفاع و حمایت کرد. مشهورترین زمامدار تخاری کانیشکا (6) ست که در سال 70 به بعد از میلاد به تخت سلطنت نشست. وی بر ایران شرقی و قسمت غربی هند حکومت می‌کرد. سپس بربرهای تازه نفس‌تری که هون‌های هپتالی خوانده می‌شدند وارد معرکه شدند، این اقوام پس از هجوم به ایران، تخاری‌ها را به هند عقب راندند.
در حوضه‌ی گنگ، دولت ماگادا، در دوره‌ی زمامداری سلسله‌ی گوپتا، بار دیگر قدرتی به هم زد؛ این سلسله، دکن و سپس سرزمین سکاها را متصرف شد. در زمان این سلسله تمدن با شکوهی ظهور کرد و چون این پادشاهان برهمائی مذهب بودند با مذهب بودائی مخالفت کردند.
در دوره‌ی امپراتوری تخاری، روابط بازرگانی و فرهنگی میان ملل مشرق و مغرب توسعه یافت. کالاهای رومی و چینی به وسیله‌ی کاروانها حمل می‌شد و کشتی‌هائی که از مصر حرکت می‌کردند تا هند پیش می‌آمدند. لیکن از اواخر قرن دوم بعد از میلاد، این تجارت محدود شد و پس از چندی بر اثر جنگ هون‌ها با چین و جنگ پارس‌ها با رم از بین رفت و فقط سفاین مصری به تجارب با سکاها ادامه دادند.
در آن موقع مذهب مهم هند، مذهب بودائی بود که پاشاهان تخاری هم آن را پذیرفته بودند، منتهی این مذهب بر اثر نفوذ مذهب برهمائی، از نطر کلامی و حکمتی در حال تحول بود و از طرف دیگر در نتیجه اختلاف میان هینایانا و ماهایانا تجزیه و گرفتار ضعف شد. این مذهب هنوز آن نیرو را داشت که در خارج از هند نیز انتشار یابد ولی عکس العملی که از طرف برهمائی‌ها شروع شده بود پادشاهان گوپتا را به مذهب برهمائی آورد.
فلسفه‌ی هندو که تا آن موقع با مذهب درآمیخته بود از این قید آزاد شد و چندین سیستم فلسفی جدید به وجود آورد از قبیل وای سزیکا (7) طرفدار نظریه‌ی اتمی، منطق و تجربه؛ سامخیا (8)، ثنوی، که روح را که به خود مشغول و تماشاگر خویش است در مقابل ماده که فعال و در حال تحول دائم است قرار می‌داد. یوگا (9)، ثنوی ولی منحصراً متوجه نظام درونی، تفکر و زهد ریاضیت؛ نیایا (10) منطقی و مذهبی و مخالف مذهب بودائی؛ و دانتا مخالف ریاضت و نطریه‌ی اتمی و موافق یکسان بودن نفوس جزئیه و شخصیه با نفس کل.
ادبیات هندو در اصل به کلی جنبه مذهبی داشت ولی در این موقع ادبیاتی غیر مذهبی، بر اساس روایات شفاهی و به اختلاط وقایع تاریخی و داستانهای اساطیری به وجود آمد که توسط برهمن‌ها به سانسکریت تدوین و افکار مذهبی و اخلاقی درآن وارد شد. دو حماسه هندی که اثر عظیمی است به این ترتیب به وجود آمد، یکی از آنها رامایانا (11) شامل چهل و هشت هزار بیت و مؤلف آن والمی کی (12) است؛ در این منظومه از کارهای مهم قهرمانان افسانه‌ای، راما و ماجراهای او و فتح سیلان سخن به میان آمده
است. حماسه‌ی دیگر مهاباراتاست (13) که توسط ویازا (14) گردآمده و شامل بیش از دویست هزار بیت می‌باشد. موضوع آن جنگ میان کوروها (15) و پنج پسر پاندو (16) ست که جنگهای قدیم میان آریاها و دراویدی‌ها را به خاطر می‌آورد. این مجموعه محتوی اشعار زیاد، تخیلات و توصیف‌های عالی است ولی حکایاتی پرطول و تفصیل نیز از جنگ‌ها دارد. داستانها، معتقدات و تعالیم اخلاقی در این اثر مقام مهمی دارند، یکی از مشهورترین قسمت‌های آن بهاگاوادژیتاست (17) که فلسفه‌ی محض و عارفانه‌ای را عرضه می‌کند.
در دوره‌ی پادشاهان باکتریان، هنری معروف به یونانی- بودائی به وجود آمد که در زمان پادشاهان تخاری گسترش یافت. در پنجاب مخصوصا‍ً معابدی به سبک یونانی پیدا شده. پس از این حجاری و پیکرتراشی معمول گشت. تجسم بودا به صورت خدایان یونانی از همین دوره شروع شد، منتهی با نفوذ و قدرت شرقی که از تزیینات مفصل و وضع نشستن آن آشکار است. کتیبه‌هائی که مخصوص نمایش صحنه‌های زندگی بودا و خصوصیاتی بیش از پیش آسیائی بود رواج گرفت. نقاشی‌های این دوره بر اساس تصورات و کمال مطلوب (ایدئالیست)، هماهنگ و زیبا و متناسب بود؛ در هنر گوپتا که نمونه‌هائی از آن در غار آجانتا (18) به دست آمده نقاشی‌های دیواری قابل ملاحظه‌ای از خدایان، حیوانات و قهرمانان متعدد دیده می‌شود که اگر چه با کارهای زینتی فوق العاده، کمی سنگین به نظر می‌رسند ولی در عین حال دارای هماهنگی و مهارت زیادی می‌باشند.

پی‌نوشت‌ها:

1 - Diodote
2- Eucratidas
Yue-Tchi - 3
4- Ménandre
5- Kadphisès I
6 - Kanichka
7- Vaiçesika
8- Samkhya
9- Yoga
10- Nyaya
11- Rânâyana
12- Valmiki
13- Mahâbhârata
14-Vyâsa
15- Kourous
16-Pandou
17- Bhagavad Gita
18- Adjantâ

منبع مقاله :
لاندلن، شارل دو، (1392) تاریخ جهانی (جلد اول)، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهاردهم